اعتماد کلید ثروت های نامرئی
اعتماد کلید ثروت های نامرئی
اعتماد کلید ثروت های نامرئی
طرح رویکرد ثروتهای ناملموس(سرمایه اجتماعی)، نشاندهنده اهمیت نقش ساختارها و روابط اجتماعی بر متغیرهای اقتصادی است. سرمایه اجتماعی حاصل پدیده های مختلف در یک سیستم اجتماعی است: ۱)اعتماد متقابل؛
۲) تعامل اجتماعی متقابل؛
۳) گروههای اجتماعی؛
۴) احساس هویت جمعی و گروهی؛
۵)احساس وجود تصویری مشترک از آینده
۶) کار گروهی (علوی، ۱۳۸۰). در این مقاله به پدیده اول یعنی اعتماد متقابل تأکید شده است و سعی شده است که تا ضمن معرفی انواع سرمایه و تأکید بر مفهوم اثر اعتماد به عنوان رکن سرمایه اجتماعی، به بیان تعاریف، اهمیت، پیشینه، راههای افزایش، سطوح و ابعاد سرمایه اجتماعی و رابطه سرمایه اجتماعی با اعتماد، چگونگی ایجاد اعتماد در سازمانها و ارائه الگویی برای اعتمادسازی پرداخته و نهایتاً به نقش اعتماد به عنوان مهمترین کلید درک سرمایه اجتماعی اشاره شود.
بنابراین مدیران باید به این سرمایه به عنوان محور اصلی مدیریت در سازمانها توجه کنند تا نیل به اهداف راحت تر صورت بگیرد. از طرف دیگر اعتماد نقش زیر بنایی را به منظور بسط و توسعه سرمایه اجتماعی ایفا می نماید و بنابراین بدون اعتماد، توسعه روابط اثربخش در سایه مفاهیم سرمایه اجتماعی میسر نخواهد بود.
فرانسیس فوکویوما سرمایه اجتماعی را شکل و نمونه ملموسی از یک هنجار غیر رسمی می داند که باعث ترویج همکاری بین دو یا چند فرد می شود. همچنین پارناداسگوپتا سرمایه اجتماعی را کالایی خصوصی می داندکه شماری از آثار خارجی مثبت و منفی بر آن حاکم است. و از دیدگاه دیگر شیف سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از عناصر ساختار اجتماعی که بر روابط میان مردم اثر می گذارد و نهاده های تابع تولید و یا توابع مطلوبیت را تشکیل می دهند(شیف، ۱۹۹۲،ص۱۶۱) بیان کرده است .
آنچه که در این قبیل از تعاریف از مقوله سرمایه اجتماعی حائز اهمیت است، توجه به روابط اثربخش در قالب شبکه ها و گروههای اثربخش به منظور استفاده مناسبتر از منابع فیزیکی و غیر فیزیکی سازمانی و دستیابی به انسجام سازمانی و گروهی است.
بر اساس دیدگاه دیگر می توان سه بُعد ساختاری ، شناختی و هنجاری را برای سرمایه اجتماعی بر شمرد. بُعد ساختاری سرمایه اجتماعی شامل الگوی پیوندهای میان اعضای گروه و ترکیب سازماندهی این اعضاست. سلسله مراتب شبکه ، تراکم و میزان همگنی گروه یا اعضای سازمان از جمله شاخصهای عمده بُعد ساختاری است. بُعد هنجاری به کیفیت تعاملات و ارتباط اعضا در درون یک سازمان اشاره دارد. در این بعد شاخصهایی نظیر اعتماد و ارتباط متقابل مطرح شده است. بُعد شناختی سرمایه اجتماعی کمتر قابل اندازهگیری بوده و با مفروضات فرهنگ سازمانی مترادف است. زبان و روایتهای مشترک از شاخصهای این بُعد به حساب می آید. (سید نقوی ، ۱۳۸۴، ص ۱)
در سال ۱۹۹۷ ادوینسون و همکارانش در اسکاندیناوی به بررسی سرمایه فکری پرداختند. آنها با ارائه الگویی، سرمایه فکری را به دو عنصر سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تفکیک کردند. بر اساس این الگو سرمایه انسانی به ارزش دانش، مهارتها ، تجارب کارکنان دلالت داشت و سرمایه ساختاری به توانمندسازی و حمایت از سرمایه انسانی تأکید داشت . در واقع سرمایه ساختاری از یک طرف به سرمایه مشتریان و توان شرکت در برقراری ارتباط با آنها و به عبارتی دستیابی به انباره ای از مشتریان تأکید میکرد و از طرف دیگر به سرمایههای سازمانی از قبیل سرمایه فرایندی و مزیتهای سازمانی از لحاظ وجود فرایندهای منسجم ، کارا و اثربخش و سرمایه نوآوری در سازمان دلالت داشت. اما آنچه که در این الگو مورد توجه قرار نگرفته بود، مقوله سرمایه اجتماعی به عنوان عنصر چهارم ارزشهای ناملموس و معنوی سازمان بود. بنابراین ادوینسون و همکارانش در در اوایل دهه ۱۹۹۰ الگوی قبلی را مورد تجدید نظر قرار دادند . بر این اساس در الگوی جدید نقش سرمایه اجتماعی در ارزش آفرینی در روابط بین افراد سازمان و روابط بین سازمانی مورد تأکید قرار گرفت. به عبارتی اعتماد، ارزشهای مشترک ، شبکه های ارتباطی و هنجارها، تمامی چیزهایی هستند که ارزش آفرینی بین سازمانی را از طریق تبادل اطلاعات و توسعه دانش جدید به همراه دارند. بر اساس الگوی ادوینسون توان هر سازمان از لحاظ سرمایه های فکری از یک طرف به توان سازمان در زمینه سرمایههای انسانی و از طرف دیگر به توانمندی در فرایندهای کسب و کار و میزان نوآوری و نهایتاً به سرمایه اجتماعی موجود در آن سازمان بستگی دارد. بر اساس این الگو، سازمانی از طریق سرمایه های معنوی و ناملموس خود موفق خواهد بود که در زمینه روابط بین سازمانی ، مدیریت روابط با مشتریان ، سرمایه اجتماعی فردی و کلی و نوآوری در زمینه برقراری ارتباطات، به بالندگی لازم رسیده باشد. شمای کلی الگوی اصلاح شده ادوینسون در شکل شماره (۱) آورده شده است.
در واقع سرمایه نوآوری اجتماعی از سرمایه فکری ارزشمندتر است و به عنوان پیش شرطی برای ایجاد و توسعه اشکال مختلف سرمایه فکری شامل داراییهای فکری و ناملموس ارزشمند از قبیل حق امتیازها ، نامهای تجاری و حق کپی رایت است. سیستم اجتماعی انسانی هر سازمانی تمایل دارد که به صورت خودکار در جهت تولید و استفاده از دانش جدید سازماندهی شود. در بررسی ادبیات علوم انسانی ، جامعه شناسی، علوم سیاسی، روانشناسی اجتماعی به نقش یادگیری گروهی و انطباق محیطی و تلاش سیستم اجتماعی به منظور یادگیری ، خلاقیت و یادگیری انطباقی که به صورت حلقه وار تکرار میشود، تأکید شده است.
۱)تسهیم و در اختیار گذاشتن اطلاعات زیاد با هزینه کم؛
۲)کسب مهارتها و دانش جدید از سوی اعضای شبکه ؛
۳)کسب نفوذ و قدرت و افزایش امکان اِعمال آن در سازمان؛
۴) ایجاد یکپارچگی و انسجام سازمانی؛
۵) تشکیل تیمهای کاری منعطف؛
۶) بهبود عملکرد گروهی؛
۷) افزایش تعهد؛
۸)کاهش هزینه مربوط به تعاملات به دلیل سطوح بالای اعتماد در روابط
۹) کاهش میزان ترک شغل و هزینه های استخدام و آموزش. (تیمبرلیک ، ۲۰۰۵، ص ۳۵)
از طرف دیگر توسعه سرمایه اجتماعی مخاطراتی را برای سازمان در زمینه های مختلف به همراه دارد، چرا که توسعه یک شبکه کارآمد ارتباطی مستلزم صرف هزینهها و توجه بیشتر به شبکه و بعضاً انحراف از آرمانهای سازمانی است. در کل خطراتی که سرمایه اجتماعی برای سازمان به همراه دارد ، عبارتاند از: ۱) ایجاد و نگهداری سرمایه اجتماعی هزینه بر است و بر عملکرد کوتاه مدت سازمان اثر منفی میگذارد؛
۲) ایجاد پیوندهای قوی و دوستانه از دیدگاه تئوری تیم ، باعث عملکرد ضعیف در کل می شود؛
۳) ممکن است غفلت از توجه به مأموریتهای اصلی سازمانی را در پی داشته باشد؛
۴) پدیده گروه اندیشی را افزایش می دهد؛
۵) افزایش آسیب پذیری کل سازمان در مقابل تغییرات دامنه دار محیطی را به همراه دارد؛
۶) همسانی بالا و انسجام گروهی کارآفرینی فردی ونوآوری را کاهش میدهد.
۱) باور به قصد و نیّت مثبت طرف مقابل از لحاظ عدالت و نبود تبعیض؛
۲) باور به صلاحیت و توانمندی آنها؛
۳) اعتماد و باور به اعتبار آنها ؛
۴) اعتماد و باور به باز بودن دیدگاه آنها.
آنچه مسلم است تمامی ابعاد اعتماد می تواند تسهیل روابط و روابط مبتنی بر اعتماد را به همراه داشته باشد. یعنی تمامی این ابعاد می توانند غنای بیشتری را برای روابط اجتماعی و در کنار آن سرمایه اجتماعی به ارمغان آورند. در دین اسلام نیز به ظرفیتهایی از قبیل : راستی و صداقت؛ وفا به عهد ؛ احترام به حقوق دیگران ؛ پرهیز از تهمت و ... اشاره شده که همگی زمینه ساز سرمایه اجتماعی است.
از دیدگاه دیگر اعتماد را می توان نتیجه ادغام چهار بُعد پایداری ، شایستگی، وفاداری، و خودگشودگی دانست که در حقیقت روراستی و صداقت نیز در آن نهفته است. به عبارتی این ابعاد شالوده محکمی از روابط اجتماعی را شکل میدهند و به مثابه قفلی می مانند که کلید گشایش آن در در اعتماد نهفته است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که اعتماد یکی از مهمترین عوامل در ایجاد محیط کاری یکپارچه، هم افزا و اثر بخش به شمار می رود . پس برای مدیران چگونگی ایجاد اعتماد و چگونگی جلوگیری از بیاعتمادی از اهمیت خاصی برخوردار است. اعتمادسازی همیشه از ردههای عالی سازمان شروع می شود. صداقت و اعتمادسازی درونی به شرطی به وجود می آید که مدیران عالی سازمان سرمشق و الگوی دیگران باشند و با ایجاد مصادیق، آن الگوها را در واحدها و ادارات عملی سازند.
اعتماد به عنوان دروازه ای برای کسب موفقیت و توسعه پایدار به شمار می رود. متغیرهای اعتماد ، هنجارها و تعهدات اجتماعی را به پیش نیازهای فرهنگی و نهادهای دموکراتیک پیوند می زند.
همه گروههایی که مظهر سرمایه اجتماعیاند دارای نوعی شعاع اعتماد هستند و به دیگر معنا حلقه ای از افراد در هر گروه وجود دارد که هنجار های همکاری در بین آنها موجود است. اگر سرمایه اجتماعی گروهی، آثار خارجی مثبت تولید می کند، شعاع اعتماد میتواند حتی از خود گروه فراتر رود. براین اساس افزایش اعتماد ، بهروهوری سازمانهای خدماتی و تولیدی و مشروعیت حکومتها را افزایش میدهد. از طرف دیگر بیاعتمادی به عنوان اطمینان از رفتار نامطلوب کسی با توجه به آگاهی از نیّات و ظرفیتهای فردی تعریف شده است. شبکه اعتماد شامل گروهی است که برای اعتماد متقابل به یکدیگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تعاملات بین خود استفاده می کنند. از طرفی تمامی گروههای اجتماعی دارای شعاعی از اعتماد هستند که به مفهوم گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است. از مواهب سرمایه اجتماعی همانا جو اعتماد و اطمینان عمومی است.
جین فونتین عنصر کلیدی سرمایه اجتماعی را در انتقال اعتماد می داند: فرد الف به فرد ب اعتماد می کند، چون فرد ب به فرد ج اعتماد کرده است، بنابراین شبکه گسترده ای از اعتماد بدون اینکه افراد با عاملان تماس داشته باشند، به وجود میآید. (وندی ۲۰۰۰، ص ۱۱) پس می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی حاصل روابط مبتنی بر اعتماد در جامعه است و آن را می توان به مجموعه مناسبی که در ذات روابط سازمان اجتماعی به وجود می آید و زندگی اجتماعی را دلنشین تر و مطلوبتر می سازد، اطلاق کرد. در نهایت روابط مبتنی بر اعتماد و دوستی میان سازمان و جامعه ایجاد خواهد شد ،که همانا رکن اصلی سرمایه اجتماعی است.
بی تردید اعتماد رکن اصلی و اساسی و کلید درک این ثروت نامرئی (سرمایه اجتماعی) است و نقصان در آن میتواند بنیان سرمایه اجتماعی را متزلزل کند. ارتباط نزدیک این متغیر و موضوع سرمایه اجتماعی وتوجه کافی مدیران به آن ، باعث می شود که سایر سرمایههای سازمانی به نحوی موثر و کارآمد به همافزایی لازم برسند. براین اساس با پیوند زیاد بین توسعه اعتماد در همه سطوح سازمان و بین همه افراد سازمان و ایجاد اعتماد در همه سازمانها و نهادها میتوان به اعتماد عمومی در سطح کلان و درنهایت به سرمایه اجتماعی در سطح کلان دست یافت و در کنار آن سازمانها نیازمند تغییراتی در ساختارها ، فرایندها، فرهنگ، تکنولوژی، نیروی انسانی ، بازار، استراتژی و ... هستند تا بتوانند اعتماد را در فضای سازمانی تقویت و نهادینه کنند. در نهایت مدیرانی اثربخش خواهند بود که عامل اعتماد را در روابط خود گسترش دهند؛ چرا که هرچه از میزان ثبات سازمانها کاسته می شود، پیوندهای محکم اعتماد است که جایگزین نقشهای بروکراتیک در تشریح انتظارات و روابط می شود.
-۱ الوانی، مهدی (۱۳۷۸)، نقش مدیریت در ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی ، مجله تدبیر ، شماره ۱۰۰ ، تهران سازمان مدیریت صنعتی، ص.ص .۲۹-۳۲. ۲- Landman , j.p.(۲۰۰۴), social capital: a Building-Block in Creating a Better Global Future , Foresight , vol ۶, no۱, pp.۳۸-۴۶. www.emeraldinsight.com/researchregister . -۳بیکر ، واین (۱۳۸۲) ، مدیریت و سرمایه اجتماعی ، ترجمه : سید مهدی الوانی و محمدرضا ربیعی ، تهران ، سازمان مدیریت صنعتی. ۴- Schiff, M.(۱۹۹۲), Social Capitl, Labor Mobility and Welfare, Rabon Soc, No.۴, pp.۷۵-۱۵۷. ۵- Putnam , Robert D (۱۹۹۳), Making Democracy Work, Princeton, New Jersey: press. -۶ الوانی، سید مهدی و سید نقوی، میرعلی(۱۳۸۱)، سرمایه اجتماعی: مفاهیم و نظریه ها، مجله مطالعات مدیریت ، دانشگاه علامه طباطبایی، شماره ۳۳و۳۴ ، ص.ص.۳-۲۶. ۷- Latham, (۱۹۹۷), The Search for Social Capital , Center for Independent Studies , pp. ۲۴۰-۲۴۵. -۸ سیدنقوی، میرعلی(۱۳۸۴)، شناخت سرمایه اجتماعی سازمانی به عنوان مفهوم چند بعدی، مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی مدیریت ، تهران سالن اجلاس سران . ۹- Coleman ,James S.(۱۹۹۰). Foundation of Social Theory . Belknap Press of Harvard University Press. ۱۰- Timberlake , Sharon(۲۰۰۵), Social Capital and Gender in the Workplace, journal of Management Development, vol۲۴ .No ۱ , pp.۳۴-۴۴.< www.emeraldinsight.com/۰۲۶۲-۱۷۱.htm> . ۱۱- McElory, Mark W. (۲۰۰۲), Social Innovation Capital, Journal of Intellectual Capital, vol.۳ , No. ۱ , pp.۳۰-۳۸. <www.emeraldinsight.com/۱۴۶۹-۱۹۳۰.htm>. ۱۲- Aldrich ,H.E. & M.C.Fiol (۱۹۹۴), "Fools Rush in? The Institutional Context Of Industry Creation" . Academy of Management Review , ۱۹/۴ : pp.۶۴۵-۶۷۰. ۱۳ - رضائیان ، علی(۱۳۸۴)، انتظار عدالت و عدالت در سازمان (مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته) ، تهران ، انتشارات سمت. -۱۴ دفت،ریچارد (۱۳۷۸)، مبانی تئوری و طراحی سازمان ، ترجمه علی پارساییان و سید محد اعرابی ، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی. ۱۵- Wendy, . (۲۰۰۰), Measuring Social Capital ; Research Paper, Australian Institute of Family Studies ; No: ۲۴ , pp.۳-۱۵. _ عبدالمجید عبدالباقی: عضو هیئت علمی دانشگاه شیخ بهایی اصفهان _ محمدرضا دلوی: عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد دهاقان
منبع:ماهنامه تدبیر
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : mohammad_43
۲) تعامل اجتماعی متقابل؛
۳) گروههای اجتماعی؛
۴) احساس هویت جمعی و گروهی؛
۵)احساس وجود تصویری مشترک از آینده
۶) کار گروهی (علوی، ۱۳۸۰). در این مقاله به پدیده اول یعنی اعتماد متقابل تأکید شده است و سعی شده است که تا ضمن معرفی انواع سرمایه و تأکید بر مفهوم اثر اعتماد به عنوان رکن سرمایه اجتماعی، به بیان تعاریف، اهمیت، پیشینه، راههای افزایش، سطوح و ابعاد سرمایه اجتماعی و رابطه سرمایه اجتماعی با اعتماد، چگونگی ایجاد اعتماد در سازمانها و ارائه الگویی برای اعتمادسازی پرداخته و نهایتاً به نقش اعتماد به عنوان مهمترین کلید درک سرمایه اجتماعی اشاره شود.
● مقدمه
بنابراین مدیران باید به این سرمایه به عنوان محور اصلی مدیریت در سازمانها توجه کنند تا نیل به اهداف راحت تر صورت بگیرد. از طرف دیگر اعتماد نقش زیر بنایی را به منظور بسط و توسعه سرمایه اجتماعی ایفا می نماید و بنابراین بدون اعتماد، توسعه روابط اثربخش در سایه مفاهیم سرمایه اجتماعی میسر نخواهد بود.
● تبیین سرمایه اجتماعی
فرانسیس فوکویوما سرمایه اجتماعی را شکل و نمونه ملموسی از یک هنجار غیر رسمی می داند که باعث ترویج همکاری بین دو یا چند فرد می شود. همچنین پارناداسگوپتا سرمایه اجتماعی را کالایی خصوصی می داندکه شماری از آثار خارجی مثبت و منفی بر آن حاکم است. و از دیدگاه دیگر شیف سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از عناصر ساختار اجتماعی که بر روابط میان مردم اثر می گذارد و نهاده های تابع تولید و یا توابع مطلوبیت را تشکیل می دهند(شیف، ۱۹۹۲،ص۱۶۱) بیان کرده است .
آنچه که در این قبیل از تعاریف از مقوله سرمایه اجتماعی حائز اهمیت است، توجه به روابط اثربخش در قالب شبکه ها و گروههای اثربخش به منظور استفاده مناسبتر از منابع فیزیکی و غیر فیزیکی سازمانی و دستیابی به انسجام سازمانی و گروهی است.
● ابعاد سرمایه اجتماعی
بر اساس دیدگاه دیگر می توان سه بُعد ساختاری ، شناختی و هنجاری را برای سرمایه اجتماعی بر شمرد. بُعد ساختاری سرمایه اجتماعی شامل الگوی پیوندهای میان اعضای گروه و ترکیب سازماندهی این اعضاست. سلسله مراتب شبکه ، تراکم و میزان همگنی گروه یا اعضای سازمان از جمله شاخصهای عمده بُعد ساختاری است. بُعد هنجاری به کیفیت تعاملات و ارتباط اعضا در درون یک سازمان اشاره دارد. در این بعد شاخصهایی نظیر اعتماد و ارتباط متقابل مطرح شده است. بُعد شناختی سرمایه اجتماعی کمتر قابل اندازهگیری بوده و با مفروضات فرهنگ سازمانی مترادف است. زبان و روایتهای مشترک از شاخصهای این بُعد به حساب می آید. (سید نقوی ، ۱۳۸۴، ص ۱)
● سطوح سرمایه اجتماعی
● راههای افزایش سرمایه اجتماعی
● سرمایه نوآوری اجتماعی
در سال ۱۹۹۷ ادوینسون و همکارانش در اسکاندیناوی به بررسی سرمایه فکری پرداختند. آنها با ارائه الگویی، سرمایه فکری را به دو عنصر سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تفکیک کردند. بر اساس این الگو سرمایه انسانی به ارزش دانش، مهارتها ، تجارب کارکنان دلالت داشت و سرمایه ساختاری به توانمندسازی و حمایت از سرمایه انسانی تأکید داشت . در واقع سرمایه ساختاری از یک طرف به سرمایه مشتریان و توان شرکت در برقراری ارتباط با آنها و به عبارتی دستیابی به انباره ای از مشتریان تأکید میکرد و از طرف دیگر به سرمایههای سازمانی از قبیل سرمایه فرایندی و مزیتهای سازمانی از لحاظ وجود فرایندهای منسجم ، کارا و اثربخش و سرمایه نوآوری در سازمان دلالت داشت. اما آنچه که در این الگو مورد توجه قرار نگرفته بود، مقوله سرمایه اجتماعی به عنوان عنصر چهارم ارزشهای ناملموس و معنوی سازمان بود. بنابراین ادوینسون و همکارانش در در اوایل دهه ۱۹۹۰ الگوی قبلی را مورد تجدید نظر قرار دادند . بر این اساس در الگوی جدید نقش سرمایه اجتماعی در ارزش آفرینی در روابط بین افراد سازمان و روابط بین سازمانی مورد تأکید قرار گرفت. به عبارتی اعتماد، ارزشهای مشترک ، شبکه های ارتباطی و هنجارها، تمامی چیزهایی هستند که ارزش آفرینی بین سازمانی را از طریق تبادل اطلاعات و توسعه دانش جدید به همراه دارند. بر اساس الگوی ادوینسون توان هر سازمان از لحاظ سرمایه های فکری از یک طرف به توان سازمان در زمینه سرمایههای انسانی و از طرف دیگر به توانمندی در فرایندهای کسب و کار و میزان نوآوری و نهایتاً به سرمایه اجتماعی موجود در آن سازمان بستگی دارد. بر اساس این الگو، سازمانی از طریق سرمایه های معنوی و ناملموس خود موفق خواهد بود که در زمینه روابط بین سازمانی ، مدیریت روابط با مشتریان ، سرمایه اجتماعی فردی و کلی و نوآوری در زمینه برقراری ارتباطات، به بالندگی لازم رسیده باشد. شمای کلی الگوی اصلاح شده ادوینسون در شکل شماره (۱) آورده شده است.
در واقع سرمایه نوآوری اجتماعی از سرمایه فکری ارزشمندتر است و به عنوان پیش شرطی برای ایجاد و توسعه اشکال مختلف سرمایه فکری شامل داراییهای فکری و ناملموس ارزشمند از قبیل حق امتیازها ، نامهای تجاری و حق کپی رایت است. سیستم اجتماعی انسانی هر سازمانی تمایل دارد که به صورت خودکار در جهت تولید و استفاده از دانش جدید سازماندهی شود. در بررسی ادبیات علوم انسانی ، جامعه شناسی، علوم سیاسی، روانشناسی اجتماعی به نقش یادگیری گروهی و انطباق محیطی و تلاش سیستم اجتماعی به منظور یادگیری ، خلاقیت و یادگیری انطباقی که به صورت حلقه وار تکرار میشود، تأکید شده است.
● منافع و مخاطرات سرمایه اجتماعی
۱)تسهیم و در اختیار گذاشتن اطلاعات زیاد با هزینه کم؛
۲)کسب مهارتها و دانش جدید از سوی اعضای شبکه ؛
۳)کسب نفوذ و قدرت و افزایش امکان اِعمال آن در سازمان؛
۴) ایجاد یکپارچگی و انسجام سازمانی؛
۵) تشکیل تیمهای کاری منعطف؛
۶) بهبود عملکرد گروهی؛
۷) افزایش تعهد؛
۸)کاهش هزینه مربوط به تعاملات به دلیل سطوح بالای اعتماد در روابط
۹) کاهش میزان ترک شغل و هزینه های استخدام و آموزش. (تیمبرلیک ، ۲۰۰۵، ص ۳۵)
از طرف دیگر توسعه سرمایه اجتماعی مخاطراتی را برای سازمان در زمینه های مختلف به همراه دارد، چرا که توسعه یک شبکه کارآمد ارتباطی مستلزم صرف هزینهها و توجه بیشتر به شبکه و بعضاً انحراف از آرمانهای سازمانی است. در کل خطراتی که سرمایه اجتماعی برای سازمان به همراه دارد ، عبارتاند از: ۱) ایجاد و نگهداری سرمایه اجتماعی هزینه بر است و بر عملکرد کوتاه مدت سازمان اثر منفی میگذارد؛
۲) ایجاد پیوندهای قوی و دوستانه از دیدگاه تئوری تیم ، باعث عملکرد ضعیف در کل می شود؛
۳) ممکن است غفلت از توجه به مأموریتهای اصلی سازمانی را در پی داشته باشد؛
۴) پدیده گروه اندیشی را افزایش می دهد؛
۵) افزایش آسیب پذیری کل سازمان در مقابل تغییرات دامنه دار محیطی را به همراه دارد؛
۶) همسانی بالا و انسجام گروهی کارآفرینی فردی ونوآوری را کاهش میدهد.
● اعتماد
۱) باور به قصد و نیّت مثبت طرف مقابل از لحاظ عدالت و نبود تبعیض؛
۲) باور به صلاحیت و توانمندی آنها؛
۳) اعتماد و باور به اعتبار آنها ؛
۴) اعتماد و باور به باز بودن دیدگاه آنها.
● اعتماد و ابعاد آن
آنچه مسلم است تمامی ابعاد اعتماد می تواند تسهیل روابط و روابط مبتنی بر اعتماد را به همراه داشته باشد. یعنی تمامی این ابعاد می توانند غنای بیشتری را برای روابط اجتماعی و در کنار آن سرمایه اجتماعی به ارمغان آورند. در دین اسلام نیز به ظرفیتهایی از قبیل : راستی و صداقت؛ وفا به عهد ؛ احترام به حقوق دیگران ؛ پرهیز از تهمت و ... اشاره شده که همگی زمینه ساز سرمایه اجتماعی است.
از دیدگاه دیگر اعتماد را می توان نتیجه ادغام چهار بُعد پایداری ، شایستگی، وفاداری، و خودگشودگی دانست که در حقیقت روراستی و صداقت نیز در آن نهفته است. به عبارتی این ابعاد شالوده محکمی از روابط اجتماعی را شکل میدهند و به مثابه قفلی می مانند که کلید گشایش آن در در اعتماد نهفته است.
● اعتماد سازی
بسیاری از کارشناسان معتقدند که اعتماد یکی از مهمترین عوامل در ایجاد محیط کاری یکپارچه، هم افزا و اثر بخش به شمار می رود . پس برای مدیران چگونگی ایجاد اعتماد و چگونگی جلوگیری از بیاعتمادی از اهمیت خاصی برخوردار است. اعتمادسازی همیشه از ردههای عالی سازمان شروع می شود. صداقت و اعتمادسازی درونی به شرطی به وجود می آید که مدیران عالی سازمان سرمشق و الگوی دیگران باشند و با ایجاد مصادیق، آن الگوها را در واحدها و ادارات عملی سازند.
● اعتماد و نهادینه شدن
● اعتماد به عنوان پایه و اساس رهبری
● اعتماد سازی و انواع سازمانها
● اعتماد و انصاف
● اعتماد و سرمایه اجتماعی
اعتماد به عنوان دروازه ای برای کسب موفقیت و توسعه پایدار به شمار می رود. متغیرهای اعتماد ، هنجارها و تعهدات اجتماعی را به پیش نیازهای فرهنگی و نهادهای دموکراتیک پیوند می زند.
همه گروههایی که مظهر سرمایه اجتماعیاند دارای نوعی شعاع اعتماد هستند و به دیگر معنا حلقه ای از افراد در هر گروه وجود دارد که هنجار های همکاری در بین آنها موجود است. اگر سرمایه اجتماعی گروهی، آثار خارجی مثبت تولید می کند، شعاع اعتماد میتواند حتی از خود گروه فراتر رود. براین اساس افزایش اعتماد ، بهروهوری سازمانهای خدماتی و تولیدی و مشروعیت حکومتها را افزایش میدهد. از طرف دیگر بیاعتمادی به عنوان اطمینان از رفتار نامطلوب کسی با توجه به آگاهی از نیّات و ظرفیتهای فردی تعریف شده است. شبکه اعتماد شامل گروهی است که برای اعتماد متقابل به یکدیگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تعاملات بین خود استفاده می کنند. از طرفی تمامی گروههای اجتماعی دارای شعاعی از اعتماد هستند که به مفهوم گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل اعضای یک گروه است. از مواهب سرمایه اجتماعی همانا جو اعتماد و اطمینان عمومی است.
جین فونتین عنصر کلیدی سرمایه اجتماعی را در انتقال اعتماد می داند: فرد الف به فرد ب اعتماد می کند، چون فرد ب به فرد ج اعتماد کرده است، بنابراین شبکه گسترده ای از اعتماد بدون اینکه افراد با عاملان تماس داشته باشند، به وجود میآید. (وندی ۲۰۰۰، ص ۱۱) پس می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی حاصل روابط مبتنی بر اعتماد در جامعه است و آن را می توان به مجموعه مناسبی که در ذات روابط سازمان اجتماعی به وجود می آید و زندگی اجتماعی را دلنشین تر و مطلوبتر می سازد، اطلاق کرد. در نهایت روابط مبتنی بر اعتماد و دوستی میان سازمان و جامعه ایجاد خواهد شد ،که همانا رکن اصلی سرمایه اجتماعی است.
● نتیجه گیری
بی تردید اعتماد رکن اصلی و اساسی و کلید درک این ثروت نامرئی (سرمایه اجتماعی) است و نقصان در آن میتواند بنیان سرمایه اجتماعی را متزلزل کند. ارتباط نزدیک این متغیر و موضوع سرمایه اجتماعی وتوجه کافی مدیران به آن ، باعث می شود که سایر سرمایههای سازمانی به نحوی موثر و کارآمد به همافزایی لازم برسند. براین اساس با پیوند زیاد بین توسعه اعتماد در همه سطوح سازمان و بین همه افراد سازمان و ایجاد اعتماد در همه سازمانها و نهادها میتوان به اعتماد عمومی در سطح کلان و درنهایت به سرمایه اجتماعی در سطح کلان دست یافت و در کنار آن سازمانها نیازمند تغییراتی در ساختارها ، فرایندها، فرهنگ، تکنولوژی، نیروی انسانی ، بازار، استراتژی و ... هستند تا بتوانند اعتماد را در فضای سازمانی تقویت و نهادینه کنند. در نهایت مدیرانی اثربخش خواهند بود که عامل اعتماد را در روابط خود گسترش دهند؛ چرا که هرچه از میزان ثبات سازمانها کاسته می شود، پیوندهای محکم اعتماد است که جایگزین نقشهای بروکراتیک در تشریح انتظارات و روابط می شود.
-۱ الوانی، مهدی (۱۳۷۸)، نقش مدیریت در ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی ، مجله تدبیر ، شماره ۱۰۰ ، تهران سازمان مدیریت صنعتی، ص.ص .۲۹-۳۲. ۲- Landman , j.p.(۲۰۰۴), social capital: a Building-Block in Creating a Better Global Future , Foresight , vol ۶, no۱, pp.۳۸-۴۶. www.emeraldinsight.com/researchregister . -۳بیکر ، واین (۱۳۸۲) ، مدیریت و سرمایه اجتماعی ، ترجمه : سید مهدی الوانی و محمدرضا ربیعی ، تهران ، سازمان مدیریت صنعتی. ۴- Schiff, M.(۱۹۹۲), Social Capitl, Labor Mobility and Welfare, Rabon Soc, No.۴, pp.۷۵-۱۵۷. ۵- Putnam , Robert D (۱۹۹۳), Making Democracy Work, Princeton, New Jersey: press. -۶ الوانی، سید مهدی و سید نقوی، میرعلی(۱۳۸۱)، سرمایه اجتماعی: مفاهیم و نظریه ها، مجله مطالعات مدیریت ، دانشگاه علامه طباطبایی، شماره ۳۳و۳۴ ، ص.ص.۳-۲۶. ۷- Latham, (۱۹۹۷), The Search for Social Capital , Center for Independent Studies , pp. ۲۴۰-۲۴۵. -۸ سیدنقوی، میرعلی(۱۳۸۴)، شناخت سرمایه اجتماعی سازمانی به عنوان مفهوم چند بعدی، مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی مدیریت ، تهران سالن اجلاس سران . ۹- Coleman ,James S.(۱۹۹۰). Foundation of Social Theory . Belknap Press of Harvard University Press. ۱۰- Timberlake , Sharon(۲۰۰۵), Social Capital and Gender in the Workplace, journal of Management Development, vol۲۴ .No ۱ , pp.۳۴-۴۴.< www.emeraldinsight.com/۰۲۶۲-۱۷۱.htm> . ۱۱- McElory, Mark W. (۲۰۰۲), Social Innovation Capital, Journal of Intellectual Capital, vol.۳ , No. ۱ , pp.۳۰-۳۸. <www.emeraldinsight.com/۱۴۶۹-۱۹۳۰.htm>. ۱۲- Aldrich ,H.E. & M.C.Fiol (۱۹۹۴), "Fools Rush in? The Institutional Context Of Industry Creation" . Academy of Management Review , ۱۹/۴ : pp.۶۴۵-۶۷۰. ۱۳ - رضائیان ، علی(۱۳۸۴)، انتظار عدالت و عدالت در سازمان (مدیریت رفتار سازمانی پیشرفته) ، تهران ، انتشارات سمت. -۱۴ دفت،ریچارد (۱۳۷۸)، مبانی تئوری و طراحی سازمان ، ترجمه علی پارساییان و سید محد اعرابی ، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی. ۱۵- Wendy, . (۲۰۰۰), Measuring Social Capital ; Research Paper, Australian Institute of Family Studies ; No: ۲۴ , pp.۳-۱۵. _ عبدالمجید عبدالباقی: عضو هیئت علمی دانشگاه شیخ بهایی اصفهان _ محمدرضا دلوی: عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد دهاقان
منبع:ماهنامه تدبیر
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : mohammad_43
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}